ازدستم رفتی ........کاش ازدلم هم میرفتی
دلگیر نباش...... دلت که گیرباشد......رها نمیشوی
کاش نبودنت راهم باخودت برده بودی !!!
تمام هرروزم درد میکند بدون تو !!
بدبیاری.......... مال وقتیه که .......بدبی یاری
دلم به کمارفته ...برای مردنش دست به دعا شوید........
زخم هایم باطعنه میگویند ............چقدردوستانت بانمک اند
ذهنم فلج میشود..........وقتی میخوانمت وتو حتی نمیگویی جانم ......
.
خیلی درد دارد.........سرت به سنگی بخورد که روزی انرابه سینه میزدی
زخم هایت راپنهان کن ...........اینجا مردم زیادی بانمک شدند
هنوزهم گاهی دلتنگ میشوم نه برای توبرای کسی که فکر میکردم تویی
ارامشم در این روزها مدیون همان انتظاریست که دیگر از *هیچکس*ندارم
جلو بعضی از خاطرات باید نوشت :اهسته به یاد اورده شود ....خطر ریزش اشک
نشسته ام کجا؟کنار همان چاهی که تو برایم کنده ای ....دارم عمق نامردی ات را اندازه
می گیرم
دیگر فقیر نیستم ..دیروز دکتر ابادی گفت:چشمان پدرم اب مروارید دارد(حسین پناهی)